-
بدرقه راه
شنبه 7 آذر 1394 23:09
از رفتنت گلایه نمى کنم. از نیامدنت امّا... بگذریم... نارنج رها شده در پیاله آب و یک بغل علاقه ی عریان بدرقه راهت ...
-
حسى تلخ تر از انتظار
چهارشنبه 20 آبان 1394 15:53
قدر این ثانیه ها را من بهتر از هرکسى مى دانم. اسمش را چه باید گذاشت، نمى دانم؟! هرچه هست از انتظار تلخ ترست. شمارش معکوس این ایام برایم کشنده و کش دار شده. یقه زمان را گرفته ام و به دیوار کوبیده ام و فریاد میزنم" نرو"، " نگذر"، "تمام نشو"... اما این ثانیه ها و روزها چقدر نامردند.. کاش حس...
-
آخرین آبان
یکشنبه 17 آبان 1394 22:09
امروز شنیدم تا آخر آبان براى همیشه از اینجا میرى... کلمات از دهان گوینده خارج میشد ولى من شنونده نبودم، لبهاى اون رو میدیدم که بهم میخورند ... تنها صدایى که به گوشم میرسید صداى ترک خوردن و شکستن قلبم بود...صداى کندن قلبم... صداى جدا شدن روح از جسمم... اى کاش هیچ وقت این آبان به انتها نرسه...
-
جشن تنهایىِ تولد تو...
سهشنبه 5 آبان 1394 22:03
امشب دوباره براى تولدت اینجا جشن گرفتم. باله بلد نیستم اما تو خیالم دارم آروم باله میرقصم. خونسردتر از همیشه ام. امشب باور کردم تو براى همیشه داری میرى و من نظاره گر رفتنتم... نمیخوام امشب گریه کنم و غصه بخورم... فردا تولدته ... میخوام فقط برقصم... برقصم... لاى لاى لاى... راستی نت "تولدت مبارک " چی بود؟!...
-
اعتراف
دوشنبه 6 آبان 1392 21:56
می خواهم اعتراف کنم!! به همه ی احساساتم، دلتنگی هایم و همه ی نامه هایی که در ذهنم بارها و بارها برای تو نوشتم و هرگز به دستت نرسیدند...!! می خواهم اعتراف کنم به جشن تولدی که امشب گوشه ی ذهنم برای تو برپا کردم، هدیه ای که که در ورقی از مهر کادو پیچ کردم ولی به دستت ندادم، کیک رویائی که برای تولد پائیزی تو با رنگهای...
-
من زنم
چهارشنبه 24 مهر 1392 12:12
ترجمه شعری زیبا از شاعری آمریکایی ( مایا آنگلو Maya Angelou) زن باید آنقدر پول داشته باشد که بشود با آن جایی اجاره کند تا هروقت اراده کرد بتواند خانه و زندگی را ول کند و به آنجا برود، حتی اگر هیچ وقت لازمش نداشته باشد...!! زن باید همیشه لباس برازنده و شیکی دم دست داشته باشد تا اگر رییسش یا معشوقش اراده کرد تا یک ساعت...
-
امپراتور
یکشنبه 7 مهر 1392 21:26
متن زیبای ترانه ی امپراطور اثر مونا برزوئی عزیز...!! ناراحتت کردم دم ِ رفتن .. خواستم که نا امید بشی از من این عادلانه نیست! میدونم! ... ازم نپرس چطور میتونم!؟ یه کم واسه ت لازمه بی رحمی.. دلیلشو حالا نمی فهمی.. به بغض وادارم نکن انقد.. این گریه ها باشه برای بعد! تو قلب ِ من یه امپراطوره .. تسلیم میشه چونکه مجبوره برو...
-
در انتظار آمدن زندگی
یکشنبه 30 تیر 1392 23:18
زندگی من، وقتی که دختر کوچولو بودم، در انتظار بیهوده ی خود زندگی گذشت. گمان می کردم که یک روز یک دفعه زندگی شروع خواهد شد، و خودش را در دسترس من قرار خواهد داد، مثل بالا رفتن پرده ای، یا شروع شدن چشم اندازی...!! هیچ خبری از زندگی نمی شد! خیلی چیزها اتفاق می افتاد، اما زندگی نمی آمد. باید قبول کرد که من هنوز هم همان...
-
عمیقترین حسِ دنیا
پنجشنبه 20 تیر 1392 00:43
تعهد داشتن، عمیقترین حسِ دنیاست! اینکه به کسی تعلق داشته باشی اینکه بدونی، سهم کسی هستی وُ عاشقانه دوستت داره ... اینکه بدونی همه وجودِ عشقت، حتی نگاهش فقط و فقط مالِ خودت هست نه هیچکسِ دیگر...!! همینکه احساس کنی توی دنیای به این بزرگی، یک نفر هست که خیلی دوستت داره و دلش برایت تنگ می شود، مهم نیست این تعهد امضاء...
-
نه رها کنی دلم را، نه کنی تو دلربائی
پنجشنبه 30 خرداد 1392 09:56
نه هوای وصل داری، نه به سر، سر جدایی نه مرا اسیر سازی نه دهی مرا رهایی دل من اسیر و خسته، پر و بال من شکسته لب توست مرهم دل، کف توست مومیایی به کمند عشق و مهرت، چو پرنده ای اسیرم نه رها کنی دلم را، نه کنی تو دلربایی ز خودی و غیر سیرم، چو به گوشه ای بمیرم لب من به یاد عشقت بکند غزلسرایی دل خویش بر تو بستم، دل از آشنا...
-
زندان هایی که برای زندگی انتخاب می کنیم!
یکشنبه 12 خرداد 1392 23:53
زندان هائی که برای زندگی انتخاب می کنیم. نوشته ی دوریس لسینگ ...مترجم مژده دقیقی این کتاب شامل ۵ مقاله است: آنگاه که آیندگان به ما می اندیشند تو لعنت شده ای،ما رستگار عوض کردن کانال برای تماشای دالاس ذهن های جمعی آزمایشگاه های تغییر اجتماعی بخشی از این کتاب: "من زمان زیادی را صرف تأمل در این باره میکنم که ما در...
-
خیال خام پلنگ من
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 01:24
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود گل شکفته ! خداحافظ، اگرچه لحظــه دیـــدارت شروع وسوسهای در من، به نام دیدن و چیدن بود من و تو آن دو خطیـم آری، موازیــان به ناچاری که هردو باورمان ز...
-
دروغ یک زن
پنجشنبه 12 اردیبهشت 1392 00:13
زیبایی ات بی دلیل نیست. تاوان گناه من است. که نه دروغ می گفتم. نه جرات پنهان کردن ضربان دلم را داشتم. وقتی می خندیدی ، و من از زمان عبور می کردم ، ... تا این خنده را جاودانه کنم. دردمی کشم. بغض می کنم. اما دروغ نمی گویم. نمی گویم: مهم نیست. نمی گویم :برای فردا؟...دیر گفتی...نمی رسم نمی گویم: دوشنبه؟... نمی توانم... یک...
-
صبح هر چهارشنبه ی من
پنجشنبه 22 فروردین 1392 01:10
نه صبح هر چهارشنبه ی من؛ بی تو از خلوت کوچه رد شدن دل سپردن به سکوت لحظه ها، شعر ناب تازه یی بلد شدن نه صبح هر چهارشنبه ی من؛ پا به پا کردن بغض انتظار وحشت عبور سبز سایه ها، گل سرخ دل دست بی قرار نه صبح هر چهارشنبه ی من؛ تپش خاطره های رنگ به رنگ جهش رخش من از تنگه ی مرگ، قصه ی شاپرک و پیله ی تنگ نه صبح هر چهارشنبه ی...
-
عکسی پر از معنی...!!
شنبه 12 اسفند 1391 16:51
باید یکی سنگین تر از خودت مقابلت باشه تا تو بتونی بالا بمونی...!!
-
تکه ای از یک "زن"
پنجشنبه 26 بهمن 1391 01:24
از آشپزخانه بوى زن مى آید و از تختِ خواب بوى سکسِ اجبارى در جستجوى زیبایى خطِ چشم ها به سرگردانى خورده اند ......و روى میزِ توالت عطر ها در خودشان گریه کرده اند! چقدر تلخ است بریدنِ کیک تولد براى زنى که انگشت هایش را سالهاست هنگامِ پختنِ شام بریده است ...!!
-
رها رها رها من...!!
سهشنبه 17 بهمن 1391 02:22
آزادم بوسهی هیچ عاشقی مرا به زمین نمی بندد ... !! هیلدا دولیتل پ.ن: هرکی خوابه خوش به حالش، ما به بیداری دچاریم...!!
-
کودک شاد چشمان تو
دوشنبه 27 آذر 1391 18:39
می خواهم باشم! برای چشمانت! که ستاره شبهای تاریک من است! برای شنیدن خنده هایت، برای تصور آینده های هنوز نیامده! آینده هایی که هرگز نخواهند آمد و فقط در تصور ما شیرین است! چه فرق می کند؟ چه واقعی چه تصور! خنده های توست که دلهره های همیشه ام را می رباید! ... می رباید و از همه حس ها آنچه به من برمی گردانی شادی و آرامش...
-
رمانتیک
چهارشنبه 17 آبان 1391 23:32
هوس یک بوسه ی فرانسوی میان دیوانگی یک تانگوی مرگبار پابرهنه روی سرامیک های سفید هی ... من در لباس رقصم چشم به راه توأم.....!!
-
تولد پائیزی تو
یکشنبه 7 آبان 1391 01:26
چه تولد زیبائی هوای شسته بوی باران نفس برگهای باران خورده صدای پاورچین پاورچین آب خنده ریز نارنجی پائیز روی سنگفرش پارک انگار همه و همه برای آمدن تو جشن گرفته بودند...!! چه قدر خوب است که تو زاده ی پائیزی و چه قدر این رنگهای زیبای پائیز با رنگ قهو ه ای موهای تو عجین شده اند..!! تو چه قدر شبیه دل نو شته هایم هستی صبور...
-
آرامش من چقدر طوفان دارد...!!
شنبه 22 مهر 1391 03:20
ساعت از ۳ نیمه شب هم گذشته٬ خواب از من در گریز و من از بیداری ناگزیر...!! چقدر حرف در ذهن من جاریست اما سکوت خانه مرا نیز به سکوت وا می دارد. آرامم... آرام مثل دختر بچه ای که بازوان پدر او را در بر گرفته و خیالش راحت است که هرگز نمی افتد. پدر حرف می زند. از سیاست٬ از اقتصاد٬ از پیرمرد همسایه دو کوچه بالاتر که عصر...
-
من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم...!!
یکشنبه 16 مهر 1391 16:11
وقتی این شعر را می خوانی یادت بیاید کسی دور از تو دارد با خودش کلنجار می رود تا خواب را از تو نپراند دنیای من از تو محروم است دنیایی که گاه و بی گاهش را گرفته است از تو دنیای مترسک زده ام کاه گرفته است و تو سوزن شده ای میان چشم های ضعیفم که باید برای نخ دادن به تو به چشم های دیگری اعتماد کنم دلم می خواهد پیراهن سفیدم...
-
زن
چهارشنبه 12 مهر 1391 00:01
زن که باشی عاقبت یک جایی یک وقتی به قول شازده کوچولو دلت اهلی یک نفر می شود! دلت، برای نوازش هایش تنگ می شود حتی برای نوازش نکردنش! تو می مانی و دلتنگی ها... تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تند تر می تپد... سراسیمه می شوی... بی دست و پا می شوی... دلتنگ می شوی... دلواپس می شوی... دلبسته می شوی... و می فهمی، نمی شود...
-
یک روز از این سیصد و شصت و پنج عدد روز
سهشنبه 11 مهر 1391 23:54
▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬ آقا اجازه هست باز کنم پنجره ام را به سوی وسوسه ی نور و چشم بدوزم به چشم زندگی از همین فاصله ی دور؟ ... آقا اجازه هست که یک روز از این سیصد و شصت و پنج عدد روز خودم باشم؟ از هر چه نباید و باید رها باشم ؟ جاری تر از آفتاب بخوابم به روی سبز علف فراتر از پرنده بنشینم به روی شاخه های درخت با باد و...
-
پر از سکوتیم
دوشنبه 3 مهر 1391 15:46
ما هر دو محتاطانه خودمان را پشت غیر مستقیم ترین فریاد ها پنهان کرده ایم و کلاغ های پاییز امسال کلاغ نیستند که ! فریاد های غیر مستقیمی اند که دارند جور ما را می کشند ...!!! پ.ن: بویایی عجیب ترین حس ماست در لحظه می تواند تا بهشت بدرقه ات کند و یا در جا ، تمامت را یکجا ،نابودسازد. دفتر من و عطر ورساچه تو
-
گفتی خوشبختی این نیست که دنباله رو خوشبختی کسی باشی!
یکشنبه 2 مهر 1391 01:22
شجاعت آن نیست که از آدمهای شجاع تقلید کنی، بلکه آن است که به شیوه خود زندگی کنی و بهای آن را نیز بپردازی. حتی اگر بهای به شیوه خود زیستن ،خود زندگی باشد،باز ارزش آن را دارد. زیرا در چنین شیوه ی زیستن است که روح به دنیا می آید . هنگامی که کسی آماده است تا برای چیزی بمیرد،همین آمادگی و شور اوست که اورا دوباره متولد می...
-
او
شنبه 1 مهر 1391 21:55
... هیچ کس هرگز کاملآ آزاد نیست. آزادی بشر درست چند ساعت بعد از تولد از او سلب می شود. از همان لحظه ای که برای ما اسمی می گذارند و ما را به خانواده ای نسبت می دهند٬ دیگر فرار غیر ممکن میشود. قادر نیستیم زنجیر را پاره کنیم و آزاد باشیم. ساختمان بزرگ اداره ثبت اسناد زندان ماست. همه ما لابه لای اوراق آن کتابها له شده...
-
خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت
شنبه 1 مهر 1391 20:41
... من همیشه تا تصمیم بگیرم چه کنم اشکم راه افتاده، خوشحال باشم یا غصه دار، گریه می کنم. عصبانی باشم گریه می کنم. از این که گریه می کنم، گریه می کنم. این ضعف است. خلاف ِ روحیه ی جنگجویی است...!! پ.ن: مدتها بود وبلاگم رو فراموش کرده بودم تا اینکه یه دوست خوب از اینجا گذر کرد و منو یاد وبلاگم انداخت...!! مرسی ازعبورت و...
-
قلب
شنبه 1 مهر 1391 20:24
پدرم می گوید:قلب لانه گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز،باد آن را با خود ببرد قلب راستش نمی دانم چیست؟.....اما این را می دانم که جای آدمهای خیلی خیلی خوب است...!!
-
دیدار دوباره و همواره ما...!!
جمعه 25 آذر 1390 18:50
یکی بود اون یکی هم بود... امروز همه بودند...!! بعد از آن همه سال، آن همه دوری، آن همه صبوری ...!! من امروز پر از نور خالص آسمانم...!! ما امروز پر از نور خالص آسمانیم...!! آری ما، دوباره ما، همه ی ما...!! ... دلم میخواد تمام این لحظه ها رو استنشاق کنم و همه ی این پاکیها و این حس سرشار از محبت رو به اعماق وجودم...